جدول جو
جدول جو

معنی لال پتی - جستجوی لغت در جدول جو

لال پتی
(لِ پَ)
لال و پتی. که زبان او گیرد. که بعض حروف از مخارج خود ادا کردن نتواند. و در تداول خانگی، که درزبان لکنتی دارد (کودک و غیره). رجوع به پتی شود
لغت نامه دهخدا
لال پتی
الکن، لال
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ)
دهی است از بخش موسیان شهرستان میشان واقع در 30هزارگزی شمال خاوری موسیان کنار راه مالرو شوش به دهلران. دشت است و گرمسیر و دارای 400 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل مردم آن زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا چادر و قالیچه و عبا بافی است. راه آنجا در تابستان اتومبیل رو است و ساکنین از طایفۀ سادات می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
اسم مازندرانی وسمه است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(لُ پَ)
رجوع به لال پتی و رجوع به لال و هم به پتی شود
لغت نامه دهخدا
(نِ پَ)
نان خالی. نان خشک. نان تهی. نان بی نانخورش
لغت نامه دهخدا
تصویری از لال و پتی
تصویر لال و پتی
آنکه زبان او گیرد و بعض حروف را نتواند از مخرج خود ادا کند
فرهنگ لغت هوشیار
برنجی که در سنتی خاص و باستانی به نام تیرماه سیزه پخته شود
فرهنگ گویش مازندرانی
آدم قدکوتاه، نوعی پرنده ی کوچک و بی رنگ به اندازه ی چگاوک
فرهنگ گویش مازندرانی
آبکی و رقیق
فرهنگ گویش مازندرانی
کهنه هایی که برای جدا کردن باروت با ساچمه یا گلوله، وسیله
فرهنگ گویش مازندرانی
ماش پتی غذایی آبکی و خورش مانند استاین غذا را بیشتر در زمستان
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بازی بچه گانه
فرهنگ گویش مازندرانی
له شده، آش و لاش
فرهنگ گویش مازندرانی
تازه پر در آورده
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مکانی در آلاشت واقع در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که لکنت دارد، الکن
فرهنگ گویش مازندرانی
برنج دم نکشیده
فرهنگ گویش مازندرانی
نیم پخته، برنج یا خوراکی که خوب پخته نشود، نارس
فرهنگ گویش مازندرانی